گودزیلامون کلاس اوله. یه روز یادش رفت غذا با خودش ببره برگشته به معلمشون گفته گشنمه غذا می خوام بعد معلمشون بهش پول داده اینم رفته واسه خودش خوراکی گرفته بقیه پولم برداشت برای خودش فردا باباش بهش پول داد تا پول معلمشون رو بده اینم رفته با اون پولا واسه خودش خوراکی گرفته
اصن یه وضعیه ......
ما بچه بودیم به جز درس با معلممون حرف نمی زدیم چه برسه ازش پول بگیریم
اغا ی شب خونه عموم دعوت بودیم ی نفرهم هی ب گوشی مامانم میزنگید مزاحم میشد.وقتی داشتیم شام میخوردیم دوباره زنگید.مامانمم داد ب بابام.بابامم عصبانی در حد لالیگا! برگشت به طرف گفت مادرت رو گم کردی دنبال خواهرت می گردی؟؟
من @ـ@
اون پسره 0ـ0
من و احسان و حسین(پسر عموهام) دیگه کل سفره رو جویده بودیم.طرف دیگه رفت تو افق دنبال مادرش بگرده!!
قربون بابام برم با این فحش دادنش!!اینم فحش بود عایا؟؟؟
سر کلاس آسیب شناسی استاد هر بیماری رو که میگفت یاد یکی از فامیلامون می افتادم
اصن یه وضعیه
فک و فامیله ما داریم
عاخا امروز ماشین لباس شوییمون خراب شد, داداشم 4بار بازش کرد؛بست؛ روشنش کرد,تا اینکه دور پنجم درست شد!
حالا از عصری گیر 10پیچ داده باس نمایندگی بزنم :|
خودشیفتگی کاذب بهش دس داده عجیب.
فک و فامیله عجوج ومجوجه داریم عایا??
من o¡O
اخوی بنده *¡*
نمایندگی لوازم برقی :/
املت :(
کاذب :[
عموم به پسرش میگه خب دیگه مصطفی بایدیه زن خوب بران پیداکنیم مصطفی میگه بروباباپدرمن ماتوهمین دوس دخترشم موندیم زن میخایم چیکار؟
من:0_0
دخترایه ترشیده فامیل:////////////
خانوم هاي فاميل ما به سه دسته تقسيم ميشن:
1- اونايي كه يه پسر دارن كه از من كوچيكتره همش منو ميبينن قربون صدقم ميرن ميگن كاشي پسرم بزرگتر بود سنش بهت ميخورد
2- اونايي كه پسرشون خيلي از من بزرگتره همش افسوس ميخورن چرا پسرشون يه كم كوچيكتر نيست تو بايد عروس من ميشدي !
3- اونايي كه پسري دارن كه سنش كاملا به من ميخوره ! لامصب نه خوده مامانه به روي خودش مياره نه پسره ! انگار نه انگار من مجردم ! تازه دوست دختراشون هم ميارن به من معرفي ميكنن!
اينم فك و فاميل ما .... ×_×
بخشی از سخنرانی پدرم برای تشویق بنده به اشتغال :
پسرم ! دوره زمونه عوض شده ؛
تو باید دستت تو جیب خودت باشه ؛
اصلا هم نترس ...
انقدر بی شعورتر از تو هستن که الآن سرکار می رن ..!
قانون / مهراوه دختر شریفی نیا در نقش "ثریا" همسر شاه ایران در سریال معمای شاه عنوان مجموعه تلویزیونی با ژانر تاریخی به کارگردانی محمدرضا ورزی ایفای نقش کرده است.
پارسینه / در یک شب سرد ماه نوامبر، در میدان تایمز نیویورک، افسر پلیسی به نام لارنس دوپریمو در پست ضد تروریسم خود، مشغول انجام وظیفه بود که ناگهان یک پیرمرد بیخانمان پابرهنه را دید، لحظهای ناپدید شد و بعد با یک جفت پوتین برگشت، کنار پیرمرد زانو زد تا به او کمک کند پوتینها را پایش کند.
تعداد صفحات : 5